نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

Cloverfield


نقد و بررسی فیلم

Cloverfield




علی رغم اینکه20 دقیقه‌ی ابتدای فیلم  ممکنه به خاطر زمان طولانی و دیالوگهای به ظاهر معمولی و دم دستیش به نوعی دافعه برانگیز و غیر سینمایی شده باشه ولی این بخش ابتدایی به عنوان مقدمه داستان ، توامان موجب نمایش و پذیرش سبک روایی کارگردان  و آشنایی با شخصیت ها و نه شخصیت پردازی می شه .

با این که توی این  فیلم نمی شه شخصیت ها و میزان کیفیتشون رو با مترهای معمول سنجید و  مخاطب در واقع چیزی از گذشته و طرز تفکر این افراد رو متوجه نمی شه اما ماحصل ساخته شده ، به اندازه ای قابل قبول کار شده که در طول فیلم ، مخاطب همراه کاراکترها بشه و با اونها اتفاقات مختلف رو تجربه کنه و احتمالا  نگران جونشون هم بشه ؛ البته سبک روایی بصری فیلم موجب شده در اتفاقات وحشتناکی که رخ می ده ، مخاطب خودش رو نزدیک تر از همیشه به اتفاقات درون فیلم حس کنه ، به طور مثال در سکانس حمله به شخصیت ها داخل مترو .

داستان فیلم در مورد موجودی غول پیکره که از ناکجاابادی ناگهان به شهر منهتن میاد که در ابتدا بنظر میاد که یک دایناسوره ولی در ادامه با یه موجود عجیب طرفیم و از همه بدتر و ترسناک تر ، اینه که این موجود ظاهرا به هیچ عنوان نمی میره .

نوع روایت ، از دقیقه 20 تا آخر فیلم ( خیلی خوبه که زمان فیلم بیشتر از 75 دقیقه نبود ) خوب و متفاوته و ریتم فیلم هم با پیشرفت ماجراها ، بهتر و ضرباهنگ مناسبت تری پیدا می کنه ؛  البته علی رغم این که سرگرم کننده و جذابه و با اینکه سعی شده کلا فیلم در تعلیق باشه ولی برخی لحظات دلهره خاصی نداره البته شاید یکی از دلایلش استفاده از سبک فیلمبرداری دوربین رو دست در کل کاره .

شنیده بودم که کلاورفیلد ، هیولای خودش رو نشون می ده اما اتفاقا چه قدر خوب که در طول فیلم , کم کم جزئیات بیشتری از ظاهر و قدرتش نشون می ده و تاثیرگذار و حتی هولناک کار شده و در عین تعجب ، جلوه های بصری هم کاملا قابل قبول و استاندارده ؛ البته نه این فیلمیه که در اون بخواد روی جلوه های بصری مانور بده و نه در این حد و اندازه ها هست و رسالتش چیزه دیگه در واقع از این وسیله ، استفاده کاملا خوب و به اندازه ای کرده .

یکی از نکات ظریف و مثبت فیلم ، تضاد فضای شهر ویران شده با لحظاتی بود که دوربین به صورت اتوماتیک ثانیه هایی از لحظات خوش گذشته رو نشون میداد. 

فیلمنامه ، عوامل فنی ، بازی ها و همه موارد در کلاورفیلد در جهت فیلم و  در راستای اهدافشه و  بر ارزش های انسانی و کمک به همدیگه تاکید داره ولی به لحاظ معنایی نه چیزی فراتر از فیلم گودزیلا محصول 1998 داره و نه دغدغه خاصی برای مانور دادن و به نظرم سازندگان هم چیزی بیش از این نمی خواستن و از حق نگذریم پایان تاثیرگذاری داشت و همین هم خودش یعنی کلاورفیلد فیلم خوبی بود .


   

Pursuit of Happiness


نقد و بررسی فیلم 

  در جستجوی (به دنبال) خوشبختی  The Pursuit of Happiness





در جستجوی خوشبختی از زاویه متفاوتی به یک خانواده آمریکایی و در کل , به جامعه آمریکا نگاه میکنه .

تقابل شدید غنی وفقیر به خوبی توی کار نشون داده میشه و  انتخاب ویل اسمیت و  توامان انتخاب پسر واقعی خودش برای نقش فرزند، انتخابهای درست و بجایی بوده و در طول فیلم احساسات پدر به پسر و برعکس خیلی باورپذیر و ملموسه .

 فقر و رنجی که توی قسمت اعظم فیلم نشون داده میشه علی رغم تلخ بودن به شدت تاثیرگذار در اومده و به راحتی روی مخاطب تاثیر میذاره و بیننده با شخصیتها همزادپنداری و فضای فیلم رو باور میکنه .

 نکته مهم اینه که کریس گاردنرآدمی نیست که صرفا تمام روز غصه نداشتهاش رو بخوره بلکه علی رغم فقر بسیاری که توی فیلم براش رخ می ده، این حس پشتکارش اثر رو متفاوت و به شدت به خاطر ساخت خوب فیلم و همچنین بازی به نوعی زیرپوستی ویل اسمیت حتی دوست داشتنی هم نشون می ده  .

توی فیلم چند جا به نقش خدا توی زندگی به زیبایی اشاره میشه مثل اون داستانی که پسر برای پدرش تعریف میکنه ( مردی که داشته غرق میشده .... ) و یا اون شعری که توی اون خونه های رایگان به صورت دسته جمعی خونده میشد (  خدایا نمی خواهم کوه رو جابه جا کنی ،  به من توان بالا رفتن از اون رو بده ....) اما حضور خدا در راه موفقیت و یا در کل ، در زندگی کریس گاردنر دیده نمیشه .

البته زمان 110 دقیقه ای کمی طولانی به نظر می رسه ؛  با این حال فیلم از ریتم مناسبی هم برخورداره. اگرچه از زاویه ی دیگه هم باید فیلم رو دید ؛ درسته که کریس گاردنر تونست با تلاش و پشتکار و تحمل اون همه سختی به خوشبختی برسه اما اون یه انسان عادی نبود ؛ اون یه نابغه بود اگر چه این موضوع توی فیلم در مسیر موفقیتش خیلی تاکیدشده نیست .        

این نکته رو هم توی وبلاگ  all4movie.blogfaدیدم که خیلی خوب گفته و نمی دونم مطلبش کپی بود یا خودش نوشته بود و تحلیل خودم رو از اون می نویسم:

نکته خیلی مهمی که باعث شده این فیلم ، کاره قشنگ و متفاوتی باشه نوع نگاه فیلمنامه نویسه یعنی ما در ابتدا خوشبختی رو نمی بینیم و در پایان هم ، رسیدن به خوشبختی رو در حد چند جمله روی صفحه خلاصه می کنه و به نوعی از نزدیک بدبختی شروع می شه تا نزدیک خوشبختی و به همین دلیل اسم این فیلم به دنبال خوشبختیه . "