نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

حسابدار The Accountant


نه حسابدار ، نه آدمکش


حسابدار علی رغم وجوه زیبایی شناسانه بصری هالیوودی و نگاه مشخصی که کارگردان به کلیت ماجرا داشته، اثر چندان حساب شده ای نیست. مشکل اصلی فیلم رو در وهله اول باید در خود کاراکتر کریستین ولف با بازی بن افلک به شمار آورد ؛ با اینکه بن افلک بازی بدی ارائه نداده و حتی گاها اثرگذاره اما نوعی بلاتکلیفی در کاراکتر و ایفای نقش اون وجود داره چراکه خود فیلم نه واقعا یک آدمکش حرفه ای از کاراکتر اون ایجاد می کنه و نه واقعا یک حسابدار مثال زدنی و نه حتی چیزی بین این دو چراکه صرف ارائه نکاتی مثل تمرین و ممارست در کودکی یا هوش ریاضی ، ویژگی ها رو به کاراکترها اضافه نمی کنه و کریستین در زمانی که فیلم اکشنه صرفا یک آدمکشه و در زمان حسابداری صرفا یک حسابدار و در زمان خارج از این ها ظاهرا به جز انسانی معمولی ، ویژگی مهم تر و برجسته تری نداره .

همراه با ضعف پردازش کاراکتر اصلی ، کارکترهای مکمل و متعدد فیلم هم موفق نمی شن تا محصول نهایی رو به اثری پربارتر و با کیفیت تر تبدیل کنن ؛ در واقع همانند ماجرای اصلی خود کاراکتر کریستین که با جزئیات و فلش بک های متعددی همراهه ، فیلمنامه نویس علاقه زیادی داشته تا به مخاطب صرفا اطلاعات بده بدون اینکه همذات پنداری و لزوم و نحوه ارائه این اطلاعات مدنظر باشه و سایر کاراکترها که صرفا با بهانه تراشی های نویسنده به ماجرای کاراکتر اصلی اضافه شدن ، صرفا در لحظات حضورشون در فیلم حس می شن و به لطف بازیهای قابل قبولشون به مخاطب فقط اطلاعات می دن. این نوع ایجاد رابطه و فلش بک های متعدد صرفا در یک سکانس از فیلمه که اون تجریه سینمایی و ماندگار رو پدید میاره تا جایی که به نظرم یکی از بهترین سکانس های سینمایی امساله ؛ هنگامیکه کریستین قبل از رفتن ، محو تماشای دانا قرار می گیره ، با فلش بک به موقعی همراه می شه که رفتار پدر رو بیشتر نمایان می کنه و با دیالوگ زیبای "دیر یا زود تفاوت ، آدمها رو می ترسونه "مجموعا به سکانسی اثرگذار تبدیل شده که شاید مخاطب هم مثل خود کریستین دوست نداره در اتاق بسته بشه و این سکانس به این زودی ها به اتمام برسه.

حسابدار با وجود جدیتی که عوامل برای خلق اون داشتن نه اونقدر سرگرم کنندست که دوباره هوس تماشا کردنش رو کرد و نه اونقدر متفاوت و غافلگیرکنندست که بعد از به اتمام رسیدن ، ذهن مخاطب رو درگیر کنه و بیشتر اثری متوسط با کارگردانی قابل قبول و فیلمنامه ای ناپخته است که لحظات و جزئیات گاها خوبی داره ولی حقیقتا در بخشی که بیشتر موفق عمل می کنه ، احترام و ارزشی که برای افراد دارای اوتیسم قائل می شه ؛ اصلا شاید اگه کارگردان و نویسنده حسابدار ، مستندی در مورد این افراد متفاوت می ساختن ، اثر ویژه تر و بهتری از آب در می اومد چراکه حتی وجود این ویژگی چندان برای کاراکتر باورپذیر نمی شه و ارزش محسوسی هم برای کیفیت اثر نهایی ایجاد نمی کنه .