نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

بتمن علیه سوپرمن:طلوع عدالت Batman v Superman: Dawn of Justice


بتمن در مقابل(در کنار) سوپرمن



انتظار برای تماشای بتمن در مقابل سوپرمن به مانند مسیر رسیدن به سرابی فریبنده و دلچسب عمل می کنه و خود فیلم با کمی بی رحمی این تصور پوشالین رو از بین می بره . سکانس افتتاحیه فیلم قطعا یکی ازبهترین افتتاحیه های امسال و یکی از ماندگارترین ها در آثار ابرقهرمانیه ؛ موسیقی فوق العاده ، اسلوموشن به جا و نماهای بی نظیر در مجموع سکانسی اثرگذار برای شروع یک فیلم بلاک باستری بزرگه که با روایت کوتاه فیلم مردی از فولاد از زاویه نگاه بروس وین تکمیل می شه اما در ادامه کم کم اون لذت ایجادشده و مورد انتظار فروکش می کنه و این نکته منفی متاسفانه در سرتاسر فیلم ادامه پیدا می کنه.

...

mgid-ao-image-mtv

...

بتمن و سوپرمن علی رغم عنوانش لزوما ربط مستقیم و تاکید کاملی بر این تقابل نداره و فیلمنامه بر مسائل حاشیه ای اصرار داره که کاملا بر این تقابل سنگینی می کنه . متاسفانه بازی های سیاسی و ایجاد شک نسبت به دولت آمریکا ، در ادامه با وجود سناتور پاک فیلم و چرخش تمام بدیها و نیرنگ ها به یک فرد خاص ، موجب تامین شدن اهداف فرامتنی فیلم شده و تمام تلاش عوامل برای هماهنگ کردن این داستان با ماجرای اصلی یا همون نبرد بین دو ابرقهرمان در عمل موجب شده این تقابل صرفا در حد چند لحظه کوتاه موفق عمل کنه و مسیر کلی فیلم با کندی محسوسی پیش بره خصوصا که تکرار بیش از حد تصاویر اخبار و صحبت از تقدیس یا تخریب سوپرمن ، حتی ایجاد وجه ایجاد دوگانگی نسبت به سوپرمن رو کم و بیش بی اثر می کنه.

...

batman-vs-superman-image-amy-adams-henry-cavill-laurence-fishburne

...

با اینکه مخاطب به جهت فیلم خوب مردی از فولاد ، به کاراکتر سوپرمن اعتماد پیدا کرده بود اما در اینجا ویژگی تازه ای به این کاراکتر اضافه نشده و برعکس فیلم قبلی ، در بازی هنری کاویل کمتر شخصیت سوپرمن نمود پیدا می کنه ؛ با این حال بن افلک در نقطه مقابل حضوری متقاعد کننده در قامت بتمن داره اگرچه مثلا صحبت از جنگ چندین ساله بتمن با تبهکاران قابل باور نیست و بی اخلاقی هایی زیر پوستی در کلام و رفتارهای این ابرقهرمان سرمایه دار مشهوده ؛ همچنین علی رغم اینکه در طول فیلم عامدانه جزئیات چندانی از واندِروُمن یا زن شگفت انگیز ارائه نمی شه اما علاوه بر حضور موثر اون در مبارزه پایانی ، جذابیت های این کاراکتر رو هم نمی شه نادیده گرفت و گال گادوت انتخابی مناسب و راضی کننده برای این کاراکتر جلوه می کنه .

...

wonder-woman-zoom-4e7f29fa-73a5-4d02-b464-5ae1cd93df50

...

همون طور که پیش تر اشاره کردم بعضا زمینه چینی هایی برای ایجاد جذابیت و جدیت بخشیدن به تقابل اصلی فیلم صورت گرفته تا در نهایت این رخداد مهم و جهانی ! در یک سوم پایانی صورت بگیره اما این نبرد که می تونست یکی از نقاط عطف فیلم و این زیر-ژانر ابرقهرمانی باشه علنا به بخش دیگه ای از ایرادات فیلم منتهی شده و حتی اگه پرداخت سکانس ها رو هم قابل قبول فرض کنیم ، احتمالا مخاطبین کمتری از دلیل انجام این مبارزه و البته از پایان اون راضی هستن . فارغ از تمام این موضوعات، یکی از مواردی که در پیش نمایش ها تاکید ویژه ای بر اون بود ، سکانس دستگیری بتمن ، فرود سوپرمن و کندن ماسک بتمن بود که کاملا زائد و صرفا سکانسی معرکه برای جذب (فریب دادن) مخاطبان به سالن های سینما بود.

...

ben-affleck-and-henry-cavill-in-batman-v

...

سوپرمن : مردی از فولاد ، مقدمه ای خوب برای این اثر ظاهرا بزرگ بود اما خود فیلم نتونست انتظارات رو به شکل مناسبی برآورده کنه و بیشتر در حد مقدمه ای متوسط برای اثر بزرگ تر دیگه ای به نام لیگ عدالت با کارگردانی زک اسنایدرـه ؛ البته امیدوارم قسمت اول لیگ عدالت صرفا مقدمه ای برای قسمت دوم نباشه و به عنوان یک فیلم مستقل هم موفق عمل کنه . در هر صورت شروع فیلم همچون عنوانش با بتمن بود و گذشته این کارکتر و پایان فیلم با سوپرمن و آینده اون و باید دید آیا حضور دوباره این کاراکترها ارزش انتظار رو خواهد داشت...



طلوع سیاره میمون ها


نقد و بررسی فیلم

 

Dawn of the Planet of the Apes طلوع سیاره میمون ها 

  

 

خیزش سیاره میمون ها در سال 2011 جدا از خوش ساختی و سرزندگی ، دیدگاه و توقع تازه ای رو نسبت به فیلمی غیرانسان محور ایجاد کرد و حالا طلوع سیاره میمون ها این دیدگاه رو به سطح تازه ای رسونده که شاید در قسمت بعدی در سال 2016 هم سطح متفاوتی پیدا کنه . با سپرده شدن کارگردانی این قسمت به فرد خوش سابقه ای چون مت ریوز . طلوع سیاره میمون ها به یکی از بهترین اثار علمی تخیلی چند سال اخیر تبدیل شده چراکه بر کاراکتری قدرتمند استواره ، سزاری که جدا از واقعیت خیره کننده بصری و بازی فوق العاده اندی سرکیس ، پیشرفت قابل ملاحظه ای در پرداخت داشته و اینبار آنچنان دقیق شخصیت پردازی شده که اهداف ، حرکات و صحبت های حساب شده اون، نه تنها کاراکترهای فیلم های اکشن ، بلکه بهترین های سال رو به چالش می کشه .

طلوع که افتتاحیه ای کم و بیش آشنا و حتی کلیشه ای داره ، با موسیقی ملایمی که در پس زمینه اون نواخته می شه به نظر میاد هدف متفاوتی در سر داره. در نگاهی کلی و در نقطه مقابل خیزش سیاره میمونها که کاراکترهای انسانی به خصوص درنیمه اول حضور جدی داشتن ، طلوع با گسترش خانواده میمون ها و نمایش جزئیات ، روند متفاوتی رو طی می کنه . علی رغم اینکه در اینجا ، کاراکترهای انسانی خیلی جدی و فراموش ناشدنی نمی شن اما تلاش های قابل قبولی برای پذیرش اونها صورت گرفته و کاراکتر دریفوس ( گری اولدمن ) و میمون کوبا دقیقا در نقطه مقابل همدیگه قرار گرفتن که هدف هر دوی اونها کاملا باورپذیره و نکته ارزشمندی که فیلمنامه نویس ها ازش غافل نشدن ، پرداختن به قسمت اوله که با ورود به اون خونه ، پیوند دو فیلم محکم تر و احساس مخاطب بیشتر میشه  .                                                                               

 طلوع بیشتر بر هیجان و کمتر بر اکشن استواره ؛ با این حال سکانس حمله میمونها با وجود فیلمبرداری و نورپردازی بسیار خوب به همراه درک درست کارگردان از اکشن شبانه ، سکانس تماشایی رو رقم زده و دنبال کردن این نبرد از دید هر دو گروه انسانها و میمونها اثرگذاری اون رو بیشتر کرده .

در مجموع و به مانند بقیه آثار مشابه و در عین حال متفکرانه ، سیاره میمونها چه تحت عنوان خیزش و چه طلوع، بر نظریه داروین استواره ، با این تفاوت که تاکید بر انسانیت داره تا انسان بودن .





A Good Day To Die Hard

بدترین جان سخت ، نه

تنها جان سختِ بد

 

نقد و بررسی فیلم

یه روز خوب برای جان سخت A Good Day To Die Hard    


 

 در نگاه اول ممکنه ساخته شدن ادامه و یا ادامه هایی بر یه فیلم موفق مخصوصا برای طرفدارنش جالب باشه ، چرا که اونها دوباره می تونن قهرمان و اون سبک و سیاقش و یا فضای خاص اون فیلم رو تجربه کنن اما جدا از میزان لازم بودن این ادامه ، کار از جایی خراب می شه که پشت ادامه ساخته شده فکر چندانی وجود نداشته باشه و یا صرفا طمعی برای کسب سود بیشتر باشه ، اتفاقی که ممکنه باعث بشه نه تنها اون قسمت راضی کننده از آب درنیاد بلکه کل اون مجموعه تحت الشعاع قرار بگیره ؛ متاسفانه حالا این جریان برای قسمت پنجم جان سخت به وجود اومده تا جایی که باید گفت ، کاش این فیلم اصلا ساخته نمی شد .

جان سخت تا قسمت سوم فروش و بازخوردهای خوبی داشت و به یکی از مطرح ترین سری فیلمهای اکشن دهه های اخیر تبدیل شد ؛ قسمت چهارمش هم اگرچه بعد از وقفه طولانی اومد و یه انتقادهایی بهش شد اما در هر صورت فیلم موفقی بود . قسمت پنجم مثل قسمت قبلی تغییری در عنوان داده و به عنوانی جذاب تبدیل شده ، عنوانی که تریلر فوق العاده جذابی هم داشت و نوید یه اثر اکشن بزرگ و به جد مهیج رو می داد اما به قول کلودیا پویگ (منتقدUSA Today ) بهترین نکته در مورد یه روز خوب برای جان سخت ، عنوانشه .

اولین مشکل بزرگ و پایه ای جان سخت 5 ، نحوه ی ادامه پیدا کردن داستانه ؛ داستانی که عدم خلاقیت در اون به وفور دیده می شه ، اینکه یه دفعه جان مک کلین صاحب پسری بشه و بره سراغ اون ، یکی از دم دستی ترین ایده ها برای ادامه فیلمه اما مشکل این قسمت ، اساسا فیلمنامه ضعیف و سرهم بندی شده اونه . رابطه  بین جان و پسرش در بیش تر دیالوگ هایی که با هم رد وبدل می کنن شامل تیکه های پسر به پدر و در ابتدا جملاتی مثل"خفه شو" و "گند زدی می شه و مک کلینی که مثلا سعی داره به پسرش بگه اومدم کمک کنم ، ظاهرا جمله " من فقط اومدم تعطیلات " ، به مذاقش خیلی خوش اومده که مدام تکرار می کنه .

داستان خود فیلم که بین دو تا از مثلا خلافکارهای بزرگ روسیه اتفاق می افته و مخاطب رو در یک سوم پایانی دچار غافلگیری می کنه ، ظاهرا قرار بوده جذاب و هوشمندانه جلوه کنه اما به دلیل ضعف در شخصیت پردازی و اصلا بی ربط بودنش به داستان جان مک کلین یا در واقع به زور وارد کردن مک کلین به این داستان ، موجب ضعف دوچندان فیلم شده و متاسفانه به جای خاصی هم نمی رسه . در عین حال یکی از موضوعاتی که در این فیلم هم کاملا دیده می شه ، تروریسم نشوندن عواملی از روسیه و تهدیدزا بودن اونها برای دنیا و ناجی بودن آمریکایی هاست.

متاسفانه جان سخت 5 از بعد اکشن هم به جایی نمی رسه و اون چیزی که توقع می رفت اصلا دیده نمی شه . در واقع مخاطب در هیچ سکانسی از اکشن فیلم شگفت زده نمی شه و با اینکه به لحاظ بودجه چیزی حدود 90 میلیون دلار صرف فیلم شده و مشخصه یه سری ایده ها در ذهن کارگردان ( جان مور ) وجود داشته اما اون نتونسته کار مهیجی ارائه کنه چرا که برای لذت بردن از مجموع اکشن های فیلم ، دیدن دوباره تریلر جذابیت بیشتری داره تا خود فیلم ؛ به طور مثال تعقیب و گریز طولانی تو اتوبان در اوایل فیلم ، چیزی بیشتر از چند ثانیه جذاب عاید مخاطب نمی کنه .

از طرفی فصل پایانی که 10 دقیقه ای هم شامل می شه دقیقا معلوم نیست چرا در شب اتفاق افتاده . این بخش فیلم حداقل می تونست پایان بهتری رو رقم بزنه ، اما علی رغم حضور یه هلیکوپتر بزرگ ، فضای این قسمت به حدی کوچیکه که جای چندانی برای مانور وجود داره و تنها چیزی که نمی شه در این فصل پایانی دید ، هیجان و التهابـه .

علی رغم اینکه مدت زمان 95 دقیقه ای جان سخت 5 خسته کننده نیست اما مخاطب با فیلمی طرفه که بیشتر اسم جان سخت رو یدک می کشه و چیزی بیشتر از چند پلان و نهایتا چند تا دیالوگ جذاب نداره چراکه بیشتر زمان اون خنثی و بی تاثیره . در حقیقت یه روز خوب برای جان سخت ، نه تنها فیلم ناامید کننده ایه بلکه مهر تاییدیه بر این دیالوگ از فیلم : It's about money.


Frankenweenie


نقد و بررسی فیلم

 فرانکن وینی   Frankenweenie



تیم برتون 7 سال بعد از عروس مردگان دوباره به سراغ ژانر انیمیشن و سبک استاپ-موشن رفته . اینبار برتون فیلم کوتاه و زنده خودش محصول 1984 رو به یک انیمیشن تبدیل کرده و تا حد زیادی سعی کرده دو فیلم ساخته شده حس و حال مشترکی داشته باشن ، حتی روند داستانی و سکانس های کلیدی فیلم هم تقریبا از هر نظر یکی هستن.

فرانکن وینی اما اشکالات متعددی داره و برعکس عروس مردگان ، نمی شه براش جایگاه ویژه ای حتی در بین انیمیشن های سال در نظر گرفت ؛ اولین ایرادی که می شه به فیلم گرفت تاکید زیاد برتون بر شبیه سازی این فیلم با فیلم کوتاهیه که بهش اشاره شد تا جایی که رنگ ها و کارگردانی هنری فیلم در سطح همون فیلم کوتاهه و به عنوان یه اثر انیمیشن تقریبا نکته ی زیباشناسانه ای نمی تونید در فرانکن وینی پیدا کنید حتی باید بگم این رنگ سیاه احتمالا مخاطبین کم سن و سال و حتی شاید بزرگسال رو ناامید می کنه.

به لحاظ داستانی جزئیاتی مثل همکلاسیهای ویکتور ( کاراکتر اصلی ) و هیولاها به فیلم اضافه شده که باعث طراوت مظاعف و قاعدتا تبدیل به یه اثر بلند شده اما به لحاظ شخصیت پردازی تقریبا کار خاصی برای هیچ کدوم از کاراکترها صورت نگرفته و باید بگم کاراکترها نهایتا چیزی بیش از یه تیپ معمولی نیستن و هیچ همذات پنداری خاصی با اونها وجود نداره و به راحتی بیشترشون بعد از فیلم فراموش می شن ؛ حتی این کاراکترها طنز ویژه ای هم به اثر اضافه نکردن و در کل کمبود طنزدر طول اثر به شدت حس می شد ؛ در واقع کاراکتر معلم ، همشاگردیهای ویکتور و پدر و مادرش ، با اینکه هیچ کدوم نه شما رو آزار می دن و نه ازشون بدتون میاد و حتی شاید کمی جذاب هم باشن اما همون کلیشه هایین که در طول انیمیشن های این چند ساله بودن . طراحی کاراکترها هم شباهت های زیادی با انیمیشن عروس مردگان داره مخصوصا کاراکتر اصلی هر دو فیلم .

برتون از دل سکانس های مهم و تاثیرگذار فیلم هم ، آنچنان اجراهای ویژه ای رو از آب درنیاورده و به جای خلق سکانسهای جدید و متفاوت ، تقریبا همون سکانس های فیلم کوتاهش رو اینبار به انیمیشنی استاپ  موشن تبدیل کرده.

در این بین مطمئنا یکی از شاخص ترین برتریهایی که این فیلم نسبت به فیلم 1984 داره ، مفهومیه که برتون از طریق این دیالوگ سعی در القاش داشته که اتفاقا مهم ترین دیالوگ فیلم هم هست " علم خوب و بد وجود نداره اما واسه هر دو راهش می شه استفاده کرد ".




در کل فرانکن وینی اگر چه فضاسازی باورپذیر و صداپیشه های خوبی داره و تقریبا هم سرگرم کنندست اما نسبت به عروس مردگان به مراتب عقب تره و به ناچار باید بگم بیشتر از یه فیلم متوسط نیست .