نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

کینگزمن حلقه طلایی


حلقه ای ذغالی با روکشی طلایی!


مدتی پیش ژان مارک ولی کارگردان فصل اول سریال دوغ های کوچک بزرگ در مورد ساخت فصل دوم اعلام کرده بود که این یک پایان عالی بود و راهی برای ساخت فصل دوم وجود ندارد ، شاید این نقل قول رو بشه به خیلی از کارگردان هایی که نتونستن موفقیت قسمت اول فیلمهای خودشون رو تکرار کنن گوشزد کرد چراکه ساخت یک اثر خوب سخته اما قطعا خلق اثری بهتر و ادامه ای موفق کار سخت تریه ، اتفاقی که متاسفانه برای قسمت دوم کینگزمن که هنوز هم قسمت اولش یکی از بهترین آثار اکشن این سالهاست رخ نداده.

 

مشکل اصلی قسمت دوم در ایده هسته اصلی فیلمنامست ؛ به واقع بعد از تماشای حلقه طلایی چه قدر احساس و لزوم ساخت این قسمت دوم وجود داره . از دید کلی این نکته قابل انکار نیست که برخی لحظات و اتفاقات در ادامه قسمت اول هستن اما میزان اهمیت این اتفاقات و کیفیت پرداخت ها  از سطح پایینی برخورداره و دلیل وجودی این بخش به اندازه کافی متقاعدکننده نیست ؛  از طرفی تاکید زیادی بر عتاصر قسمت اول قرار گرفته و بازگشت یکی از کاراکترهای مهم قسمت قبل و ارائه شخصیت متفاوتی از این کاراکتر و  حتی شوخی با برخی رخدادهای فیلم نخست بیشتر از اونکه عامل جذابیت بشه ، خالی بودن دست فیلمنامه و صرفا پرکردن زمان فیلم رو نشون می ده . حتی عموم اتفاقات قسمت دوم مانند بدمن فیلم با رفتارهای اغراق آمیز و فضای فانتزی اطرافش ،  درگیر شدن مردم جهان ، حضور رئیس جمهور و مواردی از این دست بیشتر از ساخت یک ادامه و گسترش بخش قبلی ، بازخوانی یا در حقیقت بازنمایی سطح پایین تری از قسمت اوله و نهایتا چیزی که باقی می مونه لحظات اکشنه که با شیوه همچنان خیره کننده فیلمبرداری گاها لحظات سرگرم کننده ای رو رقم می زنه و مبارزه پایانی برای اتمام این حجم ضعف فیلمنامه، سکانس قابل قبولی رو رقم می زنه.


 اگر کینگزمن حلقه طلایی هیچ پشتوانه ای نداشت و کمی از لحظات معرفی کاراکترهای قسمت اولش رو در دل خودش داشت اثر قابل قبولی بود که البته احتمالا به زودی فراموش می  شد اما با وجود پشتوانه کینگزمن:سرویس مخفی ، حلقه طلایی به جای پوشوندن ضعف های قسمت اول، با انبوهی از کاراکترهای کاریکاتوری و فیلمنامه ای  کلیشه ای و پیش پاافتاده ، کار چندانی از پیش نمی بره و خوشبختانه یا متاسفانه به نظرمیاد هنوز پایان کار این مجموعه هم نیست.


درهمین رابطه بخوانید :

کینگزمن : سرویس مخفی




زن شگفت انگیز Wonder Woman




فیلمی قابل قبول اما نه در حد بهترین های این سبک

...

...

جذب فیلمسازان مستقل و موفق در آثار عموما کوچک و کم بودجه به سمت آثار بلاک باستر با توجه به رشد شدید اینگونه آثار ، روند صعودی قابل توجهی پیدا کرده و پتی جنکینز که سالها بود بعد از اثر اسکاری هیولا و فعالیت های محدود در تلویزیون هیچ اثر سینمایی دیگه نساخته بود ، دوباره به کانون توجه برگشت و کاری رو ارائه داد که برعکس آثار ضعیفی مثل بتمن در مقابل سوپرمن و جوخه انتحار ،  کمتر خودش رو جدی گرفته و روایت سرراست و سرگرم کننده ای رو رقم زده و به برخی از نقاط قوتش آگاه بوده و سعی کرده از اونها استفاده لازم رو ببره و در کل عملکرد بهتری نسبت به آثار ذکرشده رقم زده اما این توفیق و کیفیت نسبی موجب شد تا زن شگفت انگیز به یک اثر مطلوب و ستایش برانگیز تبدیل بشه ؛ در صورتیکه با یادآوری جمله جیمز کامرون در مورد بازگشت این فیلم به یک قدم عقب تر، به نظر می یاد در برخی از بخش های فیلم حق با اونه.

...

...

زن شگفت انگیز نه شروع جذاب و امیدوارکننده ای مثل شاهکار افتتاحیه بتمن در مقابل سوپرمن داره و نه حتی مثل همون فیلم پایان آنچنان در خور توجهی داره اما برخی ویژگی هایی در اون وجود داره که ازعدم توفیق اون جلوگیری کرده. قطعا در وهله اول یکی از برگ های برنده به خود گَل گَدوت (دایانا/زن شگفت انگیز) بر می گرده که به لحاظ ظاهری کاملا مناسب این کاراکتره و جذابیت چهره اون باعث شده در طول فیلم تاکید زیادی هم بر لبخندهای اون صورت بگیره ؛ اگرچه به شکلی شاید دور از انتظار در برخی سکانس ها مانند لحظات دراماتیک ، ایفاگری گدوت نسبت به کریس پاین (استیو) یا سایر کاراکترها در سطح پایین تری قرار می گیره و بیشتر باید به همون موقعیت های کمدی و اکشن اکتفا کرد! یکی از بخش های مهم فیلم که موجب ایجاد لحظات کمدی متعددی شده ، تقابل بارها دیده شده فردی جدید (عموما قدیمی) با محیطی تازس (مدرن) که  در اینجا علی رغم کلیشه های موجود همچنان توان خنده گرفتن از مخاطب رو داره.

...

...

با این وجود تمام بخش های ابتدایی بیشتر مقدمه ای بر یکی از سکانس های اصلی فیلمه یعنی جایی که واقعیت تاریخی و فانتزی کمیک باهم اذعام می شه و همون قدر که چشمگیره ، توامان احمقانست ، سکانس درگیری زن شگفت انگیز خارج از گودال با نیروهای آلمانی و در ادامه مبارزاتش داخل روستا ، انرژی دوباره ای به فیلم تزریق کرده اما سکانس اکشن پایانی به دلیل ماهیت دو سمت ماجرا برعکس سکانس مذکور کاملا از حداقل واقعیات دور شده و به دلیل ترکیب زیاد با گونه فانتزی ، بیش از یکبار کشش خاصی رو ایجاد نمی کنه و بیشتر جذابیت این سکانس در حاشیه ها و پس زمینه هاش قرار داره.

...

...

گرچه بخشی از رابطه نصفه و نیمه بین  دایانا و استیو همچون خود فیلم شامل لحظات کمدی می شه و بخش دیگه هم به صحبت در مورد ارزش های انسانی اما این رابطه معمولی با حرکت استیو داخل هواپیما و کاری که انجام می ده ، تا حد ممکن از کلیشه ها دور می شه و حداقل در لحظه و در ادامه سکانس تصاویر یادگاری ، اثرگذاری قابل توجهی رو ایجاد می کنه.

...

...

 در کل طرفداران این زیر-ژانر تجربه قابل قبولی از تماشای زن شگفت انگیزخواهند داشت اما برای افرادی که دنبال تجربه های جدیدی در این گونه آثار هستند ، زن شگفت انگیز چندان مناسب نخواهد بود ؛ مشکل زن شگفت انگیز ، نوسان و سردرگرمی فیلم مابین درامی جنگی و فانتزی و سعی در ادغام اونها و رسیدن به ترکیبی تازس اما چسبندگی به افسانه های یونان باستان و توامان درگیر شدن فیلم و کاراکترهاش در جنگ جهانی اول ، هر دو بخش ماجرا رو کم و بیش زیر سوال می ره و موجب شده هیچ کدوم از دو جنبه ماجرا یا در واقع ترکیب اونها تجربه مورد انتظار رو به وجود نیاره.


نقد و بررسی فیلم ددپول Deadpool


ابرقهرمانی غیرمتعارف



 در سالی که گردهمایی و درگیری های متعددی بین ابرقهرمان ها بروز پیدا کرده بود ، ددپول به عنوان یک اثر مستقل و تقریبا تک نفره کار سختی برای خودنمایی داشت و موفقیتش تا این سطح بعید به نظر می رسید ؛ با این حال به جهت تمایز کافی بین این کاراکتر و سایر آثار ابرقهرمانی ، به تجربه ای نه شگفتی آور اما متفاوت در ژانر فرعی ابرقهرمانی تبدیل شد اگرچه همون طور که خود این کاراکتر چندین بار در طول فیلم بیان می کنه ، قهرمان نیست و تنها نقطه ای که به نوعی بر ویژگی قهرمانانه اون تاکید می شه در دیالوگی است که اعلام می کنه ؛ "می خوام آدمهای دیگه ای به سرنوشت من دچار نشن" .

...

deadpool-movie-image-ryan-reynolds-morena-baccarin

...

الفاظ رکیک و توامان شوخی های متعدد جنسی در کنار خشونت بالا و حتی نوع شکل گیری رابطه به اصطلاح عاشقانه ، ویژگی همذات پندارانه و دوست داشتنی از یک قهرمان رو حداقل برای بخشی از مخاطبین من جمله خودم به عنوان یکی از طرفداران این گونه آثار پدید نمیاره اما با این وجود ، ویژگی های دیگه ای توی فیلم قرار گرفته که به این راحتی نمی شه نادیده گرفت . از همون تیتراژ آغازین و نوع حرکت دوربین می شه به خلاقیت ، توجه به جزئیات و نگاه متفاوت فیلم پی برد . این افتتاحیه جذاب با تاکسی گرفتن کاراکتر اصلی تا مقصد ، رویارویی ناگهانی با خود مخاطب و نوع ورود به ماجرای اصلی فیلم تکمیل می شه خصوصا که سکانس اکشن ابتدایی تا نیمه های فیلم ادامه پیدا می کنه و با رفت و برگشت های چندباره و مناسب ، روندی نه ساختارشکن اما ضدکلیشه ای برای اثری ابرقهرمانانه پدید آورده.

...

13516_5

...

 مجموع سکانس اکشن ابتدایی با اینکه به واقع ویژگی متمایزی ارائه نمی ده ولیکن نحوه پرداخت این سکانس و نوع رفتار کاراکتر اصلی در این موقعیت ها ، همون طور که توامان از جدیت این سکانس ها و احتمال مردن این کاراکتر کم کرده ، خشونت گاها اغراق آمیزی رو به هم نمایش گذاشته ؛ با این حال این رفت و برگشت ها و اطلاع از گذشته کاراکتر ددپول در طول این سکانس اکشن ، به طور تدریجی دید بهتر و جامع تری نسبت به فرد پشت این ماسک ایجاد می کنه و دقیقا در اواسط فیلم یعنی زمانی که تبدیل شدن چهره این کاراکتر رو می بینیم ، این وجه همذات پنداری و دلایل رفتاری بیشتر توجیه پذیر می شه . اگرچه وقتی این سکانس اکشن به پایان می رسه ، روایت جذاب نیمه ابتدایی در ادامه به همون مسیر آشنا و نخ نما بر می گرده و تمهید دیگه ای برای متفاوت کردن نوع روایت داستان در نیمه دوم به کار گرفته نشده .

...

deadpool

...

موفقیت اصلی فیلم ددپول رو قطعا نه در خود وید ویلسون بلکه در وید ماسک دار یا همون ددپول باید جستجو کرد  و در سرتاسر فیلم ، محرک و بار اصلی روی این کاراکتره که خوشبختانه جذابیت هاش تا پایان ادامه پیدا می کنه . برای مقایسه جذابیت کاراکتر اصلی و ضعف مابقی عناصر داستانی به طور مثال نگاهی کنید به رابطه عاشقانه وید و ونسا که با انواع و اقسام رابطه های فیزیکی ! آغاز شد و کاملا ناگهانی وارد بخشی احساسی و دراماتیک شد و این رویکرد سطحی با کمی ناشی گری ممکن بود بیشتر از اونکه جدی و مهم جلوه کنه ، به کمدی ناخواسته تبدیل بشه . بالطبع در شرایطی این چنین نمی شه به بقیه کاراکترها از نقشهای منفی گرفته تا افراد نزدیک با کارکتر اصلی که چندان از سطح فراتر نمی رن خرده ای گرفت و تقریبا تمام کاراکترها صرفا به جهت همراهی با این کاراکتر قابل تحمل هستن . با این وجود نمی شه ویژگی های کاراکتر کلوسوس (مرد آهنی) رو نادیده گرفت که به لحاظ فیزیک و صدا کارکتر جذابی از آب دراومده و اخلاق مداری شعارگونه اون حتی در مقابل دشمنش ، رویه ای متضاد و جالب در مقابل کاراکتر ددپول ایجاد کرده.

...

df7f7cb58

...

تقریبا همون قدر که می شه در مورد آثار ابرقهرمانی مهم امسال نوشت و صحبت کرد ، ددپول هم این ویژگی و شایستگی رو داره . ویژگی مهم ددپول در اینجاست که عامدانه بر نکات و مسائلی تاکید کرده که اکثر آثار ابرقهرمانی از اون دوری می کنن و حضور بخشی از همین وجوه تمایز، برگ برنده این کاراکتر قرمزپوشه که حتی بعد از تیتراژ هم رابطش با مخاطب رو حفظ می کنه!